دوباره...   2011-03-19 16:41:08

برای دوست کوچکم که در یاد من زندگی می کند

با بهار که دنیا تازه می‌شود،
که یاد جوانه می‌زند،
که عشق شکوفه می‌کند،
و مهربانی دستها مان
ما را به کوچه‌‌ی یادهای نوجوانی‌مان پیوند می‌دهد،
دوباره زاده می‌شویم
دوباره عاشق
دوباره مهربان
دوباره بی قرار
ودوباره زندگی می کنیم
آن‌روزها را
آن آفتاب را
که رنگی دیگر داشت
و آن شب‌ها را
آن ستاره ها را
که برقی دیگرداشتند
و دستهای جوهری تو
وشعرهای خط خطی تو
واضطراب و بی قراری ات
که می توان پیوندشان زد
به یک خیال
یک رویا
ومی توان درآغوششان گرفت
به یک بوسه
یک نگاه
و می توان نسیم گونه وزید
برلطافت عاشقانه اش
وشقایق گونه سوخت
در آتش جاودانه اش
میخوانم برایت
یک ترانه یک غزل
یک عاشقانه
یک...


28 اسفند 1388

نوروزتان شاد باد،
هر روزتان نوروز باد.

به امید روزهای سبز در سالی سبز. نوری


نام
پیام
Write all letters which are not black!
حروفی که سیاه نوشته نشده در پنجره وارد کنید.

روز نوشتها

یادها

شعرها

از دیگران

من و جنهایم

داستانها

انتخابات